صفحه اصلی پایگاه خبری همیار دانش بنیان خانه خلاق همیار دانش بنیان

با مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری؛ ۱۰۰ میلیون جایزه برای اثبات رکورد فرار مغزها از ایران

با مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری؛ ۱۰۰ میلیون جایزه برای اثبات رکورد فرار مغزها از ایران واحد تولید محتوا
23 آذر 1399
460 بازدید
با مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری؛ ۱۰۰ میلیون جایزه برای اثبات رکورد فرار مغزها از ایران

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد فرهنگ‌سازی اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، 710مین شماره از هفته‌نامه همشهری جوان، پای صحبت‌های پرویز کرمی مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری نشسته است. کرمی درباره ضرورت و اهمیت فرهنگ‌سازی اقتصاد دانش‌بنیان، جوانان و استارتاپ‌ها نکات مختلفی را مطرح کرده و از دستاوردها در این حوزه گفته است. مشرح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانیم:

 

چه بخواهیم و چه نخواهیم، حرکت از سمت تجارت و کسب و کار سنتی به سمت تجارت و کسب و کار مدرن، نوین، دیجیتال و فراتر از آن شروع شده. دیر اگر بجنبیم، خیلی از چیزها را از دست خواهیم داد. همین الان هم، مراکز معتبری چون مکنزی و...، پیش بینی کرده اند که کلی از شغل های سنتی ایران، تا ۲۰-۱۵سال بعد کاملا از بین خواهد رفت اما این طور نیست که ۲۰-۱۵سال همه این اتفاق ها یک جا بیفتد؛ بلکه از امروز چنین اتفاقی شروع شده. فعالیت های معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز با چنین دغدغه ای شکل گرفته و شتاب یافته است. آنها می دانند که دیگر فرصتی باقی نمانده پرویز کرمی، مشاور معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری جزو نخبگانی است که با حضورش در این جایگاه، به خیل افرادی پیوسته که به شدت در حال پیگیری شکل گیری شرکتهای دانش بنیان و استارتاپ ها هستند.

کرمی متولد شهریورماه سال ۱۳۴۳ است. علوم اجتماعی و مدیریت را در دانشگاه تهران خوانده. او در حال حاضر، دبیر ستاد فرهنگ سازی اقتصاد دانش بنیان در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است. او حتی در برهه ای معاون سازمان ملی جوانان هم بود و البته خودش را حسابی جوان می داند. فعالیت های رسانه ای هم پررنگ تر از فعالیتهای مدیریتی اش بوده. حرفهای او درباره جوانان، کسب و کارهای دیجیتال و دنیای جدید کسب و کارها شنیدن دارد.

 

* آقای کرمی، شما متولد سال ۱۳۴۳ هستید. به نظرتان جوان هستید؟

دلم که جوان است.

* تیپ‌تان هم که جوان است

امیدوارم همین طور باشد. با اطمینان می توانم بگویم با جوان‌ها هستم و بیشتر وقتم را با جوانان می‌گذرانم.

* کمی از زندگی شخصی تان بگویید. این که چقدر در هفته برای ورزش وقت می گذارید؟ چقدر برای تفریح وقت می گذارید؟ تفریحات تان چیست؟ مطالعه یا گردش است؟ چقدر وقت برای مطالعه می گذارید؟ برای سینما چقدر وقت می گذارید؟

اگر موضوع ورزش را در نظر بگیریم دوستان این جا هستند و می توانند شهادت بدهند که بنده اهل ورزشم. به دلیل مشکلاتی که در زندگی شخصی برای آدمها پیش می آید، وقتی که به دهه ۵۰ زندگی نزدیک می شوند، برای سرحال و شاداب ماندن به ورزش پناه می برند. هر فردی در این دهه بیشتر از جوانان به اهمیت ورزش پی می برد. برای این که اگر اهل ورزش شود، نتیجه آن را در روحیه، زندگی و جسمش می بیند و با دوری از ورزش هم تبعات سوء نبود اینها را مشاهده می کند. در نتیجه من از منظر احتیاج داشتن به روحیه سلامت، نشاط و جوانی سعی می کنم ورزش کنم.

* چه ورزشی می کنید؟

فوتبال و بدن سازی، به این منظور باشگاه می روم.

* چقدر برای مطالعه زمان می گذارید؟ برای سینما رفتن چطور؟

از زمانی که از وزارت ارشاد جدا شدم، حضور فیزیکی کمتری در سینما داشتم؛ محدود شده به جشنواره های فجر که دوستان لطف کرده و دعوت می‌کنند. سعی می کنم بروم و ببینم ولی حضور فیزیکی ام در فضای سینما خیلی کم شده. فیلم خیلی می‌بینم، در همین فضای مجازی و از طریق استارتاپ هایی که توزیع فیلم دارند.

* شما سابقه روزنامه نگاری هم دارید؟

عمر روزنامه نگاری من از عمر فعالیت دولتی‌ام بیش‌تر است.

* واقعا؟

روزنامه نگاری را از روزنامه خوانی و مجله خوانی شروع کردم. در روزگار کودکی و نوجوانی، کل پول توجیبی ام خرج دو چیز می شد. اول جمع کردن تمبرهای قدیمی هزینه دیگرم برای کیهان بچه ها بود. تقریبا تمام کیهان بچه هایی را که خودم خریدم، دارم. یکی از اختلاف هایم با خانمم این است که هر موقع میخواهیم جابه جا شویم، می گوید اینها را چه کار کنم؟ می گویم اینها جزو جهیزیه من است. شما جهیزیه داری، این هم جهیزیه من است. با روزنامه و مجله خواندن کارم را شروع کردم. به دانستنیها علاقه داشتم و پیگیری می کردم. زمانی که تحصیلاتم را ادامه دادم در حوزه جامعه شناسی اولین ماهنامه دانشجویی را در سال دوم دانشگاه بازگشایی کردم.

* شما دانشگاه تهرانی هستید؟

بله. ورودی سال ۱۳۶۳ هستم. سال ۱۳۶۴-۱۳۶۳ با تعدادی از بچه های انجمن اسلامی دانشکده آن زمان اولین ماهنامه دانشجوی نامه دانشجو را راه اندازی کردیم. چند جای دیگر هم نشریاتی راه اندازی کردم. اولین کار جدی روزنامه نگاری ام در روزنامه جوان شروع شد. مدیر مسئول و سردبیر روزنامه جوان از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ بودم و از سال ۱۳۸۴ به همشهری آمدم. در همشهری قائم مقام مدیر مسئول، مسئول مجلات و ضمائم بودم. البته آن موقع مجلات همشهری به این شکل نبود، فقط دوچرخه بود. بعد جوان شکل گرفت، بعد سرنخ و ...

* شما در مجله همشهری جوان هم بودید؟

بله. بعد از آقای قنواتی، مسئول جوان من بودم. مسئول مجلات بودم، نه فقط جوان. گروه مجلات به این شکل مجزا نبود. زیر نظر معاون، قائم مقام و مدیر مسئول اداره می شد که مسئولیت آن با من بود و همچنین مسئولیت لاییها، مدیر مسئول در آن زمان شهردار بود، مدیر عامل و سردبیر آقای شیخ عطار بود که من قائم مقام ایشان بودم.

* پس شما همشهری جوانی هستید؟

بله. می توانیم بگوییم یکی از افراد همشهری جوان هستم. بعد از همشهری وقتی رفتم سازمان ملی جوانان، مدیر عامل و سردبیر خبرگزاری برنا بودم. برنا هم کلا رشد و نمو، نمایش و ظهورش زمان من بود. البته دوستان دیگری بودند، زحمت زیاد می کشیدند. بعدها سابقه رسانه ای دیگر هم داشتم. الان هم که مسئولیت چند نشریه در حوزه کاریمان در معاونت را بر عهده دارم.

* برویم سراغ معاونت، آقای پرویز کرمی در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری چه کاری می کنند؟

معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری سه مسئولیت اصلی داشت، تجاری سازی فناوری های سیاستگذاری، هدایت، نظارت و اقدام در حوزه تحقیقات مرز دانش و در نهایت، رسیدگی به مسائل شرکت های دانش بنیان زمانی که آقای دکتر ستاری کار را در حوزه شرکتهای دانش بنیان شروع کرد، با توجه به سابقه فرهنگی و تجربه من و نگاهی که در حوزه رسانه داشتم، جلسه ای گذاشتند که ما می خواهیم در این حوزه کاری کنیم که موضوع علم و فناوری همان طور که حضرت آقا گفتند، تبدیل به یک گفتمان شود و موضوع فناوری های نو، علم و فناوری در جامعه هم کمی همه گیر تر از این وضعیتی بشود که هست، مثلا سرویس های علم و فناوری نشریات و خبرگزاری ها در آن زمان و حتی صداوسیما، خیلی کم به موضوع های علمی ورود پیدا می کردند. درواقع این حوزه یک حوزه تشریفاتی بود و دست دوم. چندان به آن اهمیت نمی دادند. اگر هم بحثی میشد همه سراغ تبلت، تلفن همراه و می رفتند. ما می خواستیم این رویه را عوض کنیم.

* یعنی یک کاری شبیه  به سبک کاری برادران صفاریان پور در شبکه چهار؟

بله، انصافا آنها بچه های خوبی هستند. یک مثال هم من می‌زنم، در تلویزیون برنامه‌های مختلف در حوزه علم و فناوری کم بود، اخبار مختلف در حوزه علم و فناوری یافته های علمی عمدتا خارجی را می گفتند، اگر خاطرتان باشد ما دو سه تا موش داشتیم با چرخ نقاله ها که موش ها در آن بودند که سیاه یا سفید بودند. مجری محترم خبر، آقای حیاتی یا هر کدام از دوستان، می آمدند و اخبار می گفتند این موش در این نقاله می دوید و دوربین هم روی آن زوم می کرد و می گفت مثلا سرطان گوش کشف شد. این را نشان می دادند. ۱۰ دقیقه بعد می دیدیم یک کانال دیگر می گوید سرطان قوزک پا کشف شد. این شده بود سمپل اخبار علمی ما، آقای دکتر ستاری در کنار ستادهای فناوری راهبردی که ما داشتیم مثل نانو، بیو، هوافضا، سلولهای بنیادی و..، یک ستاد ویژه‌ای شکل داد با عنوان ستاد فرهنگ سازی اقتصاد دانش بنیان. ما این جا معاونت فرهنگی نداریم، به دلیل کوچک بودن ساختار چابک. این جا در واقع کاری که من انجام می دهم، معاونت فرهنگی معاونت علمی است. یک جمله ای هم اتفاقا از حضرت آقا داریم که در یکی از دیدارها فرمودند خوشبختانه یک ستاد فرهنگی درست کردند، در همین معاونت فرهنگی که کار خوبی است اما باید سطح بالایی داشته باشد.

*ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان ؟

ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان. کار این ستاد کمک به گفتمان سازی علم و فناوری در جامعه بود. کمک به شرکت های دانش بنیان بود، کمک به استقرار زیست بوم کارآفرینی بود. زیست بوم کارآفرینی بازیگرهایی دارد، دانشگاه‌ها که کارشان تولید علم و در واقع آموزش نیروی انسانی است. شرکتهای دانش بنیان که علم و تئوری را به ثروت و تبدیل به محصول می کنند، مراکز رشد، مراکز فناوری، مراکز نوآوری، کارخانه های نوآوری که اخیرا شکل گرفته و... دکتر ستاری تجربه ای را برگرفته از سلیکون‌ولی، فرانسه و آلمان، در این جا اجرایی کردند. این که فضاهای بزرگ و متروک شهری را تبدیل به جایی کردند برای کار اشتراکی و کار در حوزه دانش بنیان و استارتاپ. مثلا در فرانسه ایستگاه بزرگ و متروک راه آهن در مرکز شهر را تبدیل به این کار کردند. در این فضاها، به استارتاپ ها، شتاب دهنده ها و... اجازه استقرار و فعالیت دادند. به واقع همه بازیگرها به زیست‌بوم نوآوری می آیند و در این فضاها جمع می شوند، مثلا یک دانشجوی خلاق و مستعدی که می تواند کار کند ولی امکانات ندارد، به این مراکز رفته و شروع به کار می کند. شتاب دهنده ها از او حمایت می کنند. از خدمات و حمایت های دولتی بهره می برد. سپس از دل کارخانه های نوآوری، استارتاپ مشخصی با مدیریت و مسئولیت او بیرون می آید. این موارد باعث شده ما در زیست بوم کارآفرینی و استارتاپی ، بعضا حتی از کشورهای پیشرفته شرق آسیا و ترکیه هم جلوتر باشیم.

ما همین الان ۱۸۰ مرکز نوآوری در سراسر کشور داریم که پراکنده شده است. این کارخانه ها هم نقش یک سلول را دارند، همین طور رشد کرده و دوروبر خودشان را پر می کنند. الان مثلا کارخانه نوآوری شریف، منجر به ایجاد ۵۰۰ شرکت دیگر دوروبر خودش شده است.

* یعنی حتی از مالزی و... هم جلوتریم؟

حالا شاید با مالزی در یک سطح باشیم اما تفاوت چندانی واقعا نداریم.

* من یک بحثی که دارم همین است. الان بیشتر دولتی ها علاقه مند به امضای تفاهم نامه با اروپا و غرب هستند. مثلا از جایی مثل مالزی، از همان اول انقلاب غافل شده ایم. در حالی که واقعا از جنبه هایی، برای ما مفید تر هم بوده.

بله. یک کلیشه های غلطی در این زمینه هست که باید با کمک رسانه ها آن را رفع کنیم. این که مثلا مردم و بخشی از مدیران فکر می کنند درس خواندن در غرب و کار کردن با آنها مفیدتر است و اصلا بخشی از کار ما در ستاد فرهنگ رفع این کلیشه هاست. مثلا یکی از این کلیشه ها بحث مهاجرت دانشجویان، نخبگان و مغزهای ایرانی به غرب است. این یک کلیشه اشتباه است که اصلا سندی هم ندارد. شما الان در اینترنت سرچ کنید، فردی به اسم عباس میلانی به عنوان ادعاکننده این خبر مطرح خواهد شد و در جست و جوها خواهد آمد. من یک بار اعلام کردم و رسانه ای هم شد، الان هم اعلام می کنم: ۱۰۰ میلیون جایزه به دانشجو، روزنامه نگار و پژوهشگری می دهم که رفرنس این خبر که ایران بزرگ ترین مهاجرت نخبگان و دانشجویان را دارد، برایم بیاورد. رفرنس را صندوق بین المللی پول اعلام کرده اند. اصلا این صندوق دراین باره صحبتی نکرده است. همه اطلاعاتش هم موجود است.

* الان ما از این حیث چندم هستیم؟

تا زمان انقلاب، بزرگ ترین کلونی دانشجویان خارجی مقیم آمریکا در اختیار ایرانی ها بود؛ یعنی ۵۶ هزار نفر از ۲۷۰ هزار نفر دانشجوی ایرانی، فقط در آمریکا بودند. آن موقع جمعیت ما نزدیک ۳۲ میلیون نفر بود. دانشجوهای ما نیز، ۱۰۰ هزار نفر داخلی و ۱۷۰ هزار نفر دانشجوی ایرانی محصل در خارج بودند. الان جمعیت ما بالاتر از ۸۳میلیون نفر شده و چهارونیم میلیون نفر دانشجو داریم. ۴۰ هزار دانشجوی محصل در خارج کشور هم داریم که از این میزان، شش هزار نفرشان در آمریکا هستند.

یعنی حتی نسبت دانشجویان خارجی ما، از متوسط جهانی هم پایین تر است. در کل، چون کارمان در ستاد، جنبه فرهنگ سازی هم دارد، یکی از وظایف مان پاک کردن این سیاه نمایی ها از وضعیت مهاجرت و کشور است. بحث ما این بوده حالا که اینها رفته اند، شرایطی برای بازگشت و ماندن شان در کشور فراهم کنیم. طبیعی است کسانی که به خارج کشور می روند، چون نمی توانند در فضای داخلی از حیث کاری و علمی خود را به سطح مورد نظرشان برسانند، به خارج مهاجرت می کنند. ما از طریق مدیریت و ایجاد همین زیست بوم کارآفرینی و استارتاپی که گفتم، در صدد اجرایی کردن این موضوع و ایده هستیم. کاری کرده ایم که این عزیزان بیایند و در جایی که دوست دارند، هم کار دانشگاهی و هم کار استارتاپی کنند. البته در برنامه اولیه، ما قصد داشتیم ۴۰۰ دانشگاه برتر جهان را پوشش بدهیم تا ایرانی هایی که به این دانشگاه ها رفته بودند، برگردند اما هر طرحی، بسته به امکانات و بنیه مالی که وجود داشته باشد، تغییر می کند. در نتیجه ما به ۱۰۰ دانشگاه برتر رسیدیم. الان ما موفق شده ایم هزار و ۴۰۰ نفر از اینها را برگردانیم تا بیایند، در ایران مقیم شده، کار، تحصیل و تدریس کنند. کارهایی هم انجام داده اند. مواردی چون تپسی و... حاصل این نگاه بوده است. ما حتی مطرح کردیم که مثلا این افراد یک سال بیایند، هزینه سفر و زندگی شان را تامین کنیم. اگر نخواستند و شرایط را مساعد ندیدند، برگردند. از سوی دیگر در ستاد فرهنگ که ایجاد شده، ما با خبرگزاری ها و رسانه ها ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده ایم، دوره هایی با موضوع علم، فناوری و... برایشان گذاشته ایم. متاسفانه یا خوشبختانه، تنها حامی استارتاپ ها در کشور معاونت علمی ریاست جمهوری بوده است و کمک به احیا و شکل گیری شان کرده.

* شما در زمینه تفریح و اشتغال و ازدواج نخبگان هم کاری می کنید؟

البته کار در استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان که همه اش تفریح است؛ چراکه روح و روان بنیانگذاران آنها را جلا می دهد. در مورد اشتغال، شاید بتوانم بگویم تا سال گذشته، ما به طور مستقیم در شکل گیری ۳۰۰هزار شغل اثرگذار بوده ایم؛ با استناد به شرکت های دانش بنیان و استارتاپ هایی که راه افتاده اند. در حوزه ازدواج و هم البته ما از استارتاپ هایی که مثلا زن و شوهر با اعضای یک خانواده باشند حمایت ویژه تری می کنیم اما اینها در قالب مسئولیت اجتماعی ما تعریف می شود نه وظیفه قانونی ما، وظیفه ما چیز دیگری است؛ هرچند که از این مسئولیت هم شانه خالی نمی کنیم.

* از آزمون استخدام شرکتهای خصوصی چه خبر؟

اول مسابقات فناورد بود که اقدام به ثبت نام و معرفی نیروهای متخصص به شرکت ها و مراکز مختلف می کرد. قبلا این کار به صورت سنتی انجام می شد. شما آگهی چاپ می کردید، نیرو می آمد، مصاحبه میشد و بعدها وقت می گذاشتید تا راستی آزمایی ادعاهای فرد متقاضی ثابت شود. در واقع هر دو طرف در استرس بودند؛ کارفرما نگران از این که نکند این فرد، فرد مورد نظرم نباشد. فرد متقاضی هم در اضطراب از این که نکند مورد اقبال واقع نشود. شرکت مربوطه آمد، افراد جویای شغل و کارفرمایان جویای نیروی کار را کنار هم نشاند و در این میانه نیز، تست هایی را طراحی کرد و فرایندی را طی کرد تا در نهایت، صلاح بداند که کدام فرد به درد کجا می خورد. این روند باعث استخدام های ماندگارتر هم می شد. در واقع این شرکت، دو کار انجام میداد؛ مسابقات فناورد و آزمون استخدام شرکتهای خصوصی، ما هم که دیدیم کار خوبی است، حمایت معنوی کردیم.

* ما در این فناورد و آزمون استخدامی بخش خصوصی چند نفر را مشغول به کار کردید؟

فکر کنم از ابتدای شروع تا امروز ۳۰ هزار نفر

* از زمانی که آقای ستاری به معاونت آمدند، از حیث میانگین سنی، چه تغییری در بدنه مدیریتی صورت گرفت؟

وقتی که ایشان وارد شدند، در كل جوان بودند. آقای جهرمی الان جوان ترین هستند ولی آقای ستاری دومین مدیر ارشد جوان است. الان ۴۳ سال و ۳۷سال، میانگین سنی مدیران ارشد و پرسنل معمول است.

*نیروی انسانی ش ما در حیطه زنان چه تغییری کرده؟ 

در مدیران ارشد، الان از ۱۰ مدیر ارشدی که داریم، دو نفرشان خانم هستند. از نظر بدنه هم، نسبت زنان به مردان در پرسنل ما، ۳۰ درصد است. ولی معاونت علمی نسبت به دیگر ارگانها و وزارتخانه ها جوان تر است. این جا حتی از وزارت ورزش و جوانان هم جوان گراتر و جوان محورتر است.

 

دیدگاه ها(0)