چرخه اقتصاد خلاق
نوآوری زمانی شکوفا میشود که دیدگاهها، رشتهها و مهارتهای گوناگون با هم ترکیب شوند و یک هم افزایی ایجاد کنند و تیم اقتصاد خلاق از مردم برای شکل دادن و به اشتراک گذاشتن آینده ای خلاقانه و مرفه حمایت کند.
در این منظر می خواهم در ارتباط با چرخه اقتصاد خلاق در سه گام با یکدیگر بیشتر صحبت کنیم .
سه گام در چرخه اقتصاد خلاق
اقتصاد خلاق در اکثر کشورها به سرعت در حال رشد می باشد .از آنجا که اقتصاد خلاق یک مفهوم جدید است ما کماکان در حال یادگیری نحوه ارزش گذاری – سنجش آن و درک رابطه آن با اقتصاد گسترده تر و تاثیر آن بر جامعه هستیم . در یک دهه گذشته، قواعد اقتصادی حاکم بر اقتصاد خلاق و پیامدهای فرهنگی ـ اجتماعی آن برای سیاستگذاران و عموم مردم آشکار گردیده است و اقتصاد خلاق به عنوان اقتصادی که در آن سرمایه انسانی، تعیین کننده است، به بلوغ خود رسیده است .
عملکرد اقتصادی، که قبلاً مشاهده نشده بود، و تحولات فرهنگی که اقتصاد خلاق تجسم می کند، چالش ها و چشم اندازهای جدیدی را با خود به همراه آورده است.
اول، چشم انداز وحدت بخش اقتصاد خلاق
که خود گام بزرگی به جلو بوده است که به دست اندرکاران، سیاستمداران و سیاست گذاران و عموم مردم، مفهومی را می دهد که همه ما را قادر می سازد در مورد یک نگرانی مشترک بحث کنیم.
دوم، مفهوم اقتصاد خلاق
در حالی که نقش یکپارچه سازی در فرآیند سازی وهمافزایی فناوری، فرهنگ و هنر و اقتصاد را ایفا می کند همچنان در ذهن تصمیم گیرندگان مفهوم اقتصاد خلاق نقش مهمی را ایفا می کند ..
گام نخست چرخه اقتصاد خلاق
مرحله اول اقتصاد خلاق از درون پرسشی ارزشی پدید آمد: تنش بین ارزشهای اقتصادی و اعتلای فرهنگی.
معمولاً در اولویت های سیاست عمومی حمایت از شکست بازار در فرهنگ منعکس می شود. ظهور صنایع فرهنگی به عنوان یک نیروی اقتصادی و فرهنگی در دهه 1960مفاهیم فرهنگ و اینکه چه کسی و برای چه چیزی بود را به چالش کشید. از اعطای جایزه دهه 1980، مفهوم صنایع فرهنگی و بحث های آکادمیک و برخی سیاست ها را به خود جلب کرد. از اواخر دهه 1990، مفهوم صنایع خلاق توسط بریتانیا رهبری شد، اما بر اساس کارهای آماری مهم در کانادا، استرالیا و نیوزلند پایه گذاری شد
این کارهای آماری الگویی را ارایه نمود که در دولت های ملی و مردمی سیاست مداران را درگیر می کرد و ایده های سنتی را به چالش می کشید .
چالش هایی که سبب گشت تا براساس گزارش های مختلف از رشد تجارت و تاثیر آن در فرهنگ و اقتصاد یک جامعه دولت های مختلف بررسی مفهوم اقتصاد خلاق را در دستور کار داشته باشند .
گام دوم چرخه اقتصاد خلاق
اکنون که اولین موج شور و شوق سیاسی سپری شده است، برای تمهید شرایط و طی مسیر سفر طولانی و دقیق برای توسعه درک قوی تر و فراگیرتر از اقتصاد خلاق ضروری است. خبر خوب این است که حرکت اراده سیاسی وجود دارد. خبر بد این است که دشوار و پرهزینه است: داده ها به سادگی در بسیاری از زمینه ها وجود ندارند. تقریباً هر کشور اکنون استراتژیهای اقتصاد خلاق را دنبال میکند.
مشتاقان قابل توجه اقتصادهای نوظهور آسیا و آمریکای لاتین هستند. بنابراین، ظرفیت سازی محلی در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، و همچنین در سیاست گذاری، یک چالش بزرگ است. به موازات آن، نکته بارزتر ظرفیت سازی محلی در اقتصاد خلاق است. مانع در اینجا این است که اقتصاد خلاق در سازماندهی و الگوهای کاری منحصر به فرد است. سیاستهای صنعتی عمومی معمولاً مؤثر نیستند.
گام سوم چرخه اقتصاد خلاق
حرکت به سوی بلوغ در اقتصاد خلاق هم با تحولات درونی این حوزه و هم با سیاست های کلان در اقتصاد بین المللی و اقتصادهای ملی ارتباط عمیق دارد. همچنین تحولات جمعیت شناختی بر روی آن تأثیر قابل توجهی دارند .
موضوعاتی که در دهه آینده در دستور کار قرار دارد، مربوط به شناخت فرآیندهای تولید فرهنگی و ارتباط آن با سایر صنایع خلاق، همچنین با همه صنایع و بقیه جامعه است. سیاست تنها در صورتی مؤثر خواهد بود که از فرآیندها (یعنی عملیات و سازماندهی اقتصاد خلاق) پشتیبانی و حمایت شود. یکی از چالش ها این خواهد بود که تغییرات جمعیتی و اجتماعی رشد طبقه متوسط مرفه در هند و چین بر مصرف و تولید فرهنگی در اقتصاد جهانی مسلط شود.
دومین چالش عمده ای که ما با آن روبرو هستیم مربوط به ماهیت کار و اشتغال در اقتصاد خلاق است. بسیاری از مشاغل ناامن و با دستمزد ضعیف هستند: طبقه، جنسیت، سن، و تبعیض نژادی زیاد است
. با توجه به این واقعیت اقتصاد خلاق در حال رسیدن به رتبه متوسط اکثر اقتصادها از نظر شغل و درآمد است..
پرویز کرمی؛ دبیر ستاد فناوری ها نرم و توسعه صنایع خلاق